مقالات

نوآوری و کارآفرینی در بافته های عشایری 

مونا تیرگر 

mona.tirgar@yahoo.com

 

چکیده

«یکی از مهمترین بسترها و ظرفیتهای بروز خلاقیت و نوآوری، هنر و خاصه هنرهایسنتی و صنایعدستی است. چه اینکه در طول همهی اعصار ،هنرمندان عرصهی هنرهایسنتی و صنایعدستی با مدد از قوه ی خلاقه و خیال بدیعترین آثار کاربردی در قالب بهترین اشکال همراه با نگرشهای زیباییشناختی و نمادپردازانه را تولید کردهاند که امروزه علیرغم گذشت اعصار متمادی و از دستدادن کاربرد خود، زینتبخش موزهها و مجموعههای معتبر دنیا هستند» )آیت اللهی ،9831:54(. «بافتههای عشایری ایران )شامل قالیوقالیچه، گلیم و گبه و جاجیم و خورجین، چنته و غیره( بخشی از میراثفرهنگی و هویت هنری قومی ،بخشی از هنرهای کاربردی، قومی و بومی است که با بهرهگیری از قوه ی خلاقانه ،خیال، ذوق و قریحهی بافندگان عشایری و با الهام از عناصر طبیعت پیرامون زندگی عشایر در طرح و نقش و رنگ آفریده میشوند .دلبافتههای عشایری با استفاده از مواد و مصالح بومی)پشم و پشمریسی، رنگزاهای بومی و طبیعی و گیاهی( که توسط خود ایلات و عشایر تولید میشوند، بهصورت ذهنی بافته میشوند .امروزه عشایر در اثر اسکان و یکجانشینی که تغییر شیوهی زندگی این قشر را بههمراه دارد، بخش اعظمی از دستبافتههای خویش را در اثر عدم کاربرد از دست دادهاند» )پرهام ،95:138:(. «لذا برای حفاظت و صیانت از این میراث گرانبها و تقویت جنبهی اقتصادی و صادراتی آن میبایست با تکیه بر عنصر خلاقیت و نوآوری، محصولات عشایری مبتنی بر خواست، نیاز و دغدغهی بازار، مصرفکننده و مشتریان تولید گردد» )همان.(

 

واژگان کلیدی 3 خلاقیت، نوآوری ،کارآفرینی ،هنرهایسنتی، صنایعدستی، بافتههای عشایری

 

1

  Innovation and entrepreneurship in tribal tissues

mona tirgar  mona.tirgar@yahoo.com

 

Abstract:

One of the most important platforms for creativity and innovation capacity and in particular the art of traditional arts and crafts.

What is that during all ages.

Traditional arts and crafts artist with the help of faculty and creative imagination most exquisite works with writing applications in the best forms of a esthetic and have produced romantic symbols of today, despite passage of eons and loss of there applications adorn worlds most prestigious museums and collections.

Woven by nomadic weavers and inspired by the elements of nature of nomadic life and the role of design and color are created.

Dell woven by nomadic using local materials (wool, spinning wool, and vegetable dyes and natural indigenous tribes that are produced by mentally woven.

The settlement of nomads sedentary lifestyle that are associated  in this group.

Hand woven has much of its lost due to lack of use.

Therefore to protect and preserve the  rich heritage and strengthen the economic aspects of exports must rely on this element of creativity and innovation nomdic products based on the market demand and consumer needs and concerns of customers

 

 

 

 

Keyworards: Creativity, innovation, entrepreneurship, traditional arts, crafts, woven by nomadic

 

 

2

مقدمه

«بدون شک یکی از افتخارات هر ملت و کشوری، هنرهایسنتی و صنایعدستی آن کشور است، ازاینرو که این هنر – صنعت بی بدیل و بی رقیب حاصل ذوق و هنر، سلیقه، ابتکار و خلاقیت هنرمندان و صنعتگران است که صبورانه آداب، سنن و رسوم و در یک کلام پیام فرهنگی نسلها را در محصولات تولیدیشان هویدا کرده و از آن پاسداری می نماید، بافتههای عشایری بهعنوان بخشی از هنرهای قومی، بومی، کاربردی و ملی ایران، جلوهای از فرهنگ، هنر و تمدن کهن این سرزمین و هویت قومی و ملی بهشمار میرود، دلبافتههای عشایری برآمده از نیاز جامعهی ایلی است که از گذشته تا به امروز بهانگیزهی رفع نیاز و ضرورتهای زندگی روزمره هنر درجوامع عشایری، بهدلیل نزدیکی بهطبیعت ونیازهای مادی ومعنوی، از ویژگیهای خاصی برخورداراست .

میتوان گفت در این جوامع، پیدایش هنر صرفًاً برای هنر نیست، بلکه هنر برای زندگی است» )پرهام، 31:2854(. «بافتههای عشایری یک رویداد مهم فرهنگی و رویدادی است که هنر و صنعت این قشر را نمایش میدهد، قسمی از هنرهای بومی، قومی و کاربردی است که میتوان از آنها بهعنوان تنها هنر تجسمی عشایری و تبلور یادبودهای ایلی و قومی یادکرد، بافتههای عشایری ،بخش عمدهای از فعالیتهای تولیدی، ذوقی و فکریِ بافندگان عشایری است که با هدف رفع بخشی از نیاز خانوار عشایری )جنبهی خودمصرفی( و به منظور حامی و تأمینکنندهی قسمتی از نیاز مادی ایشان )جبنهی اشتغالزایی و بازدهی اقتصادی(، تولید شده و علاوه بر آن، از ُبُعد و بینش هنری و کارمایهی فرهنگی نیز برخوردار است» )همان283(. «هنرهایسنتی و صنایعدستی عشایری ازآن جهت ارزشمند و گرامی است که آینه و بازتاب بخش بزرگی از سنتهای اصیل ایرانی و انعکاسی از ارزشهای هنری طبیعت است، هنرهایسنتی و صنایعدستی دارای ابعاد مختلف و متنوع و ظرفیتهای بالای کارآفرینی و اشتغالزایی است، زیباییشناسی ،فنشناسی، هویتفرهنگی و هنری قومی و ملی و همچنین اقتصادی ابعاد مختلف این نوع از هنرهاست، ُبُعد زیباییشناسی دو جنبهی رنگآمیزی)رنگبندی یا چیدمان رنگی( و نقشپردازی و طرحآرایی در متن دستبافته در فرآیند بافت را شامل میشود، بُُعد فنشناسی نیز جنبهی ریسیدن پشم، رنگرزی)فرآیند تولید رنگ و رنگکردن رشتههای پشمی(، چلهکشی، بافتن، تکمیل و پرداخت کار را شامل میشود» )مجیدی ،9831:44(. «ابعاد مختلف و متنوع دستبافتههای عشایری هریک در تداوم دیگری اثرگذار و ارتباطی مستقیم دارد که در واقع حفظ و تدام حیات این نوع از هنرهای بومی و کاربردی بهعنوان بخشی از هویت فرهنگی و هنری و نیز اقتصاد ملی، مستلزم توجه و التفات به ابعاد یادشده است و این نیز در سایهی توجه جدی به خلاقیت و نوآوری در حوزهی زیباییشناسی و فنشناسی است» )همان.( «عنصر رنگ بافتههای عشایری از دو منظر رنگبندی و رنگرزی قابل بررسی است، منبع اصلی رنگ در بافتهها رنگزاهای طبیعی و خاصه گیاهی است که از طبیعت و دامنههای کوهای پیرامون زندگی تأمین میشود و طی یک فرآیند منظم و مرتب انواع رنگها تهیه و در رنگرزی رشتههای پشمی بهکار میرود، عمدهی رنگزاهای بهکار رفته در رنگرزی، عصارهی گیاهان هستند، که البته نکتهی قابلتوجه، محدودیت این نوع از رنگهاست، رنگها بهلحاظ تنوع از محدودیت برخوردار بودهاند، اما بهلحاظ کیفیت و درخشندگی از مرتبه و درجهی بالایی برخورداراند» )همان813(. «در رنگبندی نیز، بافنده رنگها را با یک ترکیببندی منسجم و هماهنگی و تباین رنگی درکنار یکدیگر چیدمان کردهاست، رنگها از تعادل و استحکام بالایی برخورداراست، رنگهای جای گرفته در متن بافتهها با رعایت هوشمندانهای در همنشینی و جانشینی رنگها ،تأکیدی بر نبوغ و بینش بافنده در بهکارگیری رنگها و شرایط زیباییشناختی و تجسمی حاکم بر نظام رنگبندیِ رنگها دارد» )همان853(. «در حوزهی نقشپردازی نیز، بافنده با استفاده از خلاقیت ذهنی و هوشبالای خود در کنار ذوق و قریحهی ذاتی و خدادادی خویش، بدون استفاده از نقشه و بهصورت ذهنی، بدیعترین نقشها، نگارهها و طرحهای هندسی، شکسته، انتزاعی و تجریدی را بر پهنهی بافتهها، بافتهاست» )اصغرزاده ،831:58(.

:

«در تبیین دستبافتههای ایرانی بهعنوان بخشی از ارزشهای ملی و بومی، این بافتههای عشایری هستند که به واسطهی برخورداریاز ویژگیها و عناصر زیباییشناختی متفاوت، جایگاه خاصی در جهان دوستداران بافتههای ایرانی دارند، نقشپردازی، رنگبندی و نگاشت رنگهای طبیعی در بافتهها عشایری با بهرهگیری از توان اندیشه و خلاقیت ذهنی، همراه با ذوقآزمایی، حضور و حالات درونی هنرمند بافنده صورت میگیرد، نقوشی با ساختار انتزاعی1، شکسته و پالایش یافته با رنگبندیهای حاصل از رنگزاهای طبیعی بهطور عمده گیاهی، که در یک کنش هوشمندانه بر پهنهی بافتهها بهویژه قالیها و قالیچهها بافته میشوند، این توصیف خلاصهی هنر عشایری است که محققانه ،”هنر اعظم2” خوانده میشود، پدیدهی “رنگ” و مسأله رنگهای طبیعی)گیاهی( مورد استفاده در فرش در کنار طرح و نقش، یکی از دو موضوع مهم در ارتباط با بُُعد زیباییشناسی قالی ایرانی و بافتههای عشایری است که در انتخاب و پسند آنها از سوی جامعهی جهانی سهم بهسزایی دارد،  بافتههای عشایری بهواسطهی بهرهمندی از اصالتهای دیداری و عناصر زیباییشناسی همچون رنگهای ناب گیاهی و رنگزاهای طبیعی، طرح و نقشهای اصیل و فنون و ساختار بافت ،با وجود گذشت هزارهها در تقلید از آن و بیمهری مردمان و مسؤلین این سرزمین، همچنان با قدرت و سربلند حضور خویش را در پهنهی جهانی عرضه و اعلام میدارد» )پرهام ،1:393 88(.

«بافتههای عشایری و ایلیاتی به لحاظ ساختار بافت و استفاده از ابزار، مواد و مصالح و محتوای بافت یعنی نقش و نگارهها و طرحهای خاص و متنوع با قالیبافی شهری و حتا روستایی بسیار متفاوت است، خلاصهبافی)تمایل به خلوت بودن متن و زمینهی دستبافته( به استثناء قالیوقالیچه یکی از ویژگیهای دستبافتهها بهویژه گبه است، درخلاصهبافی برخلاف مفصلبافی)تمایل به شلوغ بودن متن و زمینهی دستبافته( که ویژگی قالیهای شهری و حتی روستایی است، بافنده تلاش و تمایلی در جهت بافتن و بالابردن تراکم و تعداد نقش و نگارها و نقشمایهها در دستبافته ندارد» )ابراهیم زاده ،8931:41(.

«درشتبافی و زمان محدود منجر به خلاصهبافی میشود، سادگی، بی پیرایگی، پیوند با طبیعت، ریسیدن پشم بهصورت دستی و سنتی، استفاده از رنگهای گیاهی طبیعی)البته درگذشته( و رنگرزی سنتی، خلاقیت در طراحی و نقشپردازی ذهنی، سرخوشی و شادابی، عدم وجود هر گونه نگاه محافظه کارانه و توجه به کارکرد ابزاری که بر آن هنرنمایی میکند، عدم پیروی از نظم ترکیببندی نقوش، داشتن ویژگی تجریدی، انتزاعی، شکسته و شاخهشکسته بودن نقوش، انطباق با معیارهای زیبایی مدرن ،رنگهای درخشان و همچنین« ساده و ابتدایی بودن ابزار و لوازم کار، در دسترس بودن مواد اولیه و تهیهی ارزان از منابع محلی ،وابسته بودن تولید به مهارت کم، انتقال فنون بافت نسل به نسل در میان زنان و دختران، داشتن جنبهی خودمصرفی عمدهی تولیدات ، همگانی بودن شرکت در تولید)اکثر خانوادهها تولیدکنندهاند(، زنان بهعنوان تولیدکنندگان اصلی، نداشتن جنبهی تولیدکارگاهی، میزان تولید بنا به فصل تغییر میکند، مکمل بودن تولید بافتهها در اقتصاد و درآمد خانوارها و نیز پرکردن اوقات بیکاری»)آشوری و دیگران،153:13:4(.

 

روش تحقیق

پژوهش حاضر، تحقیقی کیفی است و از نوع تحقیق توسعهای)ترکیب تحقیق بنیادین و کاربردی( است. و روش تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی است. شیوهی گردآوری اطلاعات نیز بهصورت کتابخانهای است.

 

 

 

 

 

9

بافتههای قشقایی از مناظر کاربرد

«بافتههای قشقایی که بهلحاظ سبکشناسی در حوزهی مکتب بافندگی عشایری جای میگیرد:، بافتههای عشایری از منظر کاربرد به سهطبقهی زیراندازها یا مفروشات شامل قالی، گلیم، گبه، قالیچه، پلاس، خرسک و نمد، رواندازها شامل جاجیمها، برخی از گلیمها و جُُلها و کیسهها شامل کیسههای تککیسهای )تک لََتی( و جُُفتکیسهای)دو لََتی( است ،تککیسهایها خود شامل مفرش، نمکدان، چنته، توبره، جوال، قرآندان، قلیاندان ،آبکش )اُُکاش( و بلدان و جفتکیسهای نیز شامل خورجینهای بزرگ، متوسط و کوچک اندازه ،موردتوجه قرارگرفته و تقسیمبندی میشوند، ضمن اینکه این تقسیمبندی خود به زیرمجموعههایی تقسیمبندی میشوند» )مجیدی ،44:132:(.

بافتههای عشایری و توسعهی پایدار

«توسعه، یکی از مهمترین دغدغهها و مفاهیمی است که ارتباطی تنگاتنگ و همه جانبه با حوزهها و جریانهای وابسته به علوم مرتبط با زندگی، دارد، توسعه، تلاش برای حداکثر استفاده از منابع موجود و سعی در دستیابی بهسطح بالاتر از رفاه مادی است، توسعه و رشد متوازن و پایدار بر پایهی فرهنگ و اقتصاد، از دستآوردهای بزرگی است که در کنار مفاهیمی چون فضیلت، دانش ،کمال، خلاقیت و مهارت میتواند جامعه را بهسوی پیشرفت و تعالی رهنمون گردد» )ایمانیخوشخو، 85315:5(. «توسعهی پایدار منجر بهکاهش محرومیتها و بروز برابریهای اجتماعی – اقتصادی میشود و امکانات و تسهیلاتی را فرآهم میآورد که در سایهی آن مردم میتوانند با برخورداری از آرامش و امنیت و متناسب با استعداد و همت خویش در مسیر کمال انسانی قرارگیرند، جامعهشناسان فرهنگی براین باورند که اهداف برنامهی توسعه هنگامی تحقق خواهد یافت که با امعان نظر و عنایت به فرهنگ ملی و مذهبی جامعه و ارزشهای دوامپذیر آن تدوین یافته باشد و بهعبارت دیگر ضمانت اجرایی هر برنامهی توسعه، توجه همه جانبه به جنبههای ارزشی و فرهنگی آن است» )همان543(. «هنرهایسنتی و صنایعدستی بهعنوان یکی از زمینههای فعالیت فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف، عامل بسیار مؤثری در توسعهی همه جانبهی کشورهای در حال رشد وتوسعه شناخته شدهاست، این تلاشها هم درسطح ملی و هم درسطح منطقهای و بینالمللی شاهد این مدعاست که صنایعدستی در راستای ایجاد کارآفرینی نقش بهسزایی ایفا میکند، فرهنگ و هنر بهعنوان بستر و زیربنای توسعه میتواند موجبات رشد و بالندگی سایر حوزههای توسعه را فرآهم آورد و توفیق آنرا تضمین کند» )همان513(. «فعالیتهای هنری به مثابه یکی از پُُرجاذبهترین پدیدههای زندگی و کاملترین و متعالیترین شیوهی بیان – بیآنکه لطمهای به دیانت آدمیان وارد نماید- میتواند آنانرا بهسوی فضیلت، کمال و بهرهمندی از حس زیبایی، روحی و معنوی رهنمون کند، توسعهی هنر و بسط و گسترش فعالیتهای هنری در عصر حاضر با دومقولهی مهم و اساسی یعنی صنعتفرهنگی و اقتصاد هنر، پیوند و ارتباط یافتهاست، اهتمام و توجه جدی به ارکان مختلف و متنوع توسعهی پایدار نظیر فرهنگ و اقتصاد، از الزاماتی است که میبایست بهصورت جدی، مورد توجه و اهتمام قرارگیرد» )رجبی ،3531:53(.

«توسعهی فرهنگی و اقتصادی زمینهساز و شالودهی توسعهی پایدار است، ازاین رو توجه و التفات به خُُرده فرهنگها، عناصر و داشتههای قومی و بومی این فرهنگها، بهعنوان زیربنای هویت و فرهنگ ملی و نقش برجستهی این داشتهها در توسعهی پایدار یک ضروت غیرقابل انکار است، فرهنگ عشایر و اقوام ایرانی، بخشی از خرده فرهنگهای دخیل در شکلگیری فرهنگ قومی و ملی است و بافتههای عشایری بخش از فرهنگ، داشتههای فرهنگی و بهطور خاص، هنر عشایر و اقوام ایرانی است و بهعنوان هنرهای بومی، کاربردی و صنایعدستی عشایری معرفی و نمودی برجسته دارد که با نگاه جدی به مبحث “کاربرد”و همچنین

8

خلاقیت و نوآوری، دگرگونسازی و بهینهسازی در متن و محتوای آنها میتواند سهم قابل توجهی در اقتصاد ملی و توسعهی پایدارکشور ایفا نماید» )هاشمی ،22931:41(.

 

خلاقیت

«خلاقیت یا آفرینندگی، فرآیند ذهنی کشف ایدهها و مفاهیم، یا آمیزش ایدهها و مفاهیمِ موجود است که توسط فرآیند بینشخودآگاه یا ناخودآگاه تحریک میشود، در واقع خلاقیت یعنی بهکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یا تبلور یک فکر یا مفهوم جدید که برخی نیز آن را به ترکیب ایدهها یا ایجاد پیوستگی بین ایدهها تعبیر نمودهاند، یا میتوان گفت3  خلاقیت بازی با تخیل و امکانات است که در حین تعامل با عقاید، افراد و محیط، منجر به ارتباطات و نتایج جدید و معنادار میشود، یا تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی یک مجموعه یا توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید )در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است و یا طیکردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین، خلاقیت عبارت است از فرآیند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها، یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل، یا ارائه فکرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید و استمرار آن پس از غیبت آن پدیدهها است» )آیت اللهی ،5131:54(. «تفکرِ خلاق مختصرامختصراً عبارتست از فرآیند حس کردن مسائل یا کاستیهای موجود در اطلاعات، فرضیهسازی درباره حل مسائل و رفع کاستیها، ارزیابی و آزمودن فرضیهها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران است، خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان میباشد، از نقطهنظر یک دیدگاه علمی محصولات تفکر خلاق گاهی اوقات به تفکر واگرا ارجاع داده میشود، همانند دیگر پدیدهها در علم یک دیدگاه یا تعریف یگانه از خلاقیت وجود ندارد و به طور متنوع به فرآیند شناختی، محیطی اجتماعی، ویژگی فردی، شانس و همچنین مواردی مانند نبوغ، بیماریهای روانی و شوخطبعی پیوند داده شدهاست، تفکرات خلاق زمانی تولید میشود که شخص پیشفرضها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداختهاند، خلاقیت نیاز به حضور همزمان تعدادی از ویژگیها از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر بهسبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالبًاً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته بهوجود میآید» )همان.( «خلاقیت به عنوان یک نیاز عالیه بشری در تمام ابعاد زندگی او مطرح است. خلاقیت نیز همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد مختلف دارای معانی مختلف است ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیتها این است که خلاقیت عبارت است ازپرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود باشد و بهعنوان مجموع میراثفرهنگی عمل میکنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدی است، خلاقیت، صلاحیتی که همه ما برای اندیشیدن به راه حلهای تازه و مفید به منظور حل مشکلات و یا بهبود وضعیت فعلی داریم و بهعبارتی درخشش یک اندیشه و بهوجودآمدن نظر و ایدههای نو بیشتر در جنبههای فکری و نظری و به فعالیتهای ذهنی و طراحی است» )همان3 5:(.

 

 

 

 

3

نوآوری

«نوآوری فرآیندی است که کارآفرینان توسط آن فرصتها را به ایدههای قابل عرضه به بازار تبدیل میکنند به کمک این ابزار است که آنها به تغییرات شتاب میبخشند، درتعریفی دیگر میتوان عنوان داشت که کارآفرینی یعنی، کاربردی و عملی کردن افکار و اندیشههای نو و بدیع ناشی ازخلاقیت، یا تبدیل خلاقیت )ایده( به عمل و یا نتیجه )سود(، یا میتوان گفت، فرآیند اخذ ایدهی خلاق وتبدیل آن به محصول، خدمات و روشهای جدید عملیات است» )آیت اللهی ،2831:53(.

«آلتشولر معتقد است که 8:% از نوآوریها در واقع راهکارهای ارایهشده در حوزهی تخصصی هستند و استفاده از فنون مهندسی و دانشتخصصی، یکی از ویژگیهای نوآوری است» )کلمن ،9831:88(. «نوآوری انواع مختلفی دارد که ازآن جمله میتوان به، نوآوری بنیادی، نوآوری در شیوهها و فرآیند تولید، نوآوری در محصول، نوآوری مبتنی بر ساختار فنآوری، نوآوری در منابع و مواد خام اولیه، نوآوری در تشکیلات و سازمان اداری و اجرایی ، نوآوری در خدمت و نوآوری در بازار)بازاریابی و ورود به بازارهای جدید( ،اشاره داشت، در واقع نوآوری عبارت است از خلقتی که ارزش قابل توجهی برای )فرد،گروه،سازمان، صنعت یا جامعه(دارد و مفهومی اقتصادی و عملی دارد، در واقع تلاش برای تبدیل ایدههای خلاق به محصول است که ارزش اقتصادی بالائی دارد. در یک فرآیند کلی خلاقیت و نوآوری از تحقیقات کاربردی شروع و به توسعه ختم میشود، در واقع خلاقیت و نوآوری همهی مؤلفههای یادشده را دربرمیگیرد» )همان.(

اهمیت توجه به هنرهایبومی و کاربردی

«از زمان فلاسفه و دوران کلاسیک یونان  به ویژه از زمان افلاطون و ارسطو بهبعد همواره، هنر همواره تعاریف و تفاسیر مختلفی را بهخود دیدهاست، مقولهی هنر در طول ادوار با تقسیمبندی و طبقهبندیهای گوناگونی همراه بودهاست. عمدهترین این طبقهبندیها تقسیمبندی هنرها به دومقولهی هنرهایزیبا و کاربردی است» )گامریج ،85:139:(. «در دنیای مطالعات هنر  همواره تمایز شدیدی میان آنچه با عنوان هنرهایزیبا و هنرهایکاربردی تفکیک شده وجود دارد، تمامی مراکز هنری و اندیشمندان هنر نظرات خود را معطوف هنرهای زیبا نموده و تمامی نظریات هنری به گونهای تدوین شدهاند که نیازهای این حوزه را پوشش دهند، همواره نیز هنرهای کاربردی در مرتبتی پایینتر مورد بررسی قرار گرفتهاند، در حقیقت هنرهای کاربردی بیش از آنچه گمان میرود در ادراک هنری مردم نقش دارند»)خزایی،831:53(.

8

«ازآنجا که هنرهای بومی و کاربردی ذاتاً کاربردی بوده و نقش آنها رفع نیازهای مردم است، لذا اگرچه بسیاری از آنها کاربردخودرا ازدست دادهاند، اما هنوز بسیاری از آنها در بطن جامعه ساری و جاری هستند، درواقع هنرهایی که بیشتر ماندهاند، آنهاییهستند که در درون خودِِمردم حرکت کردهاند و وابسته به حاکمیت نیستند، ازدیگر عوامل ماندگاری هنر درگذشته و فراموش شدنآن درامروز، ایناست که درگذشته هنر جدا از زندگی نبود، هنر با کاربردش هماهنگ بود و ازهم جدانبود» )رجبی ،35135:(.

«ارتباط تنگاتنگ هنرهای بومی ایران منطبق با نیازهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نیازهای روحی و زیباییشناسی با کارکرداصلی و مهم آن یعنی کاربردی بودن با خصوصیاتی چون تنوع و آمیختگی با فرهنگهای بومی و قومی که از خصوصیات بارزهنرهایبومی و صنایعدستی ایران بوده که در گذر زمان و به ویژه در دوره معاصر به دلایل مختلف دچار آسیبشده، آنچنان که بسیاری از صنایعدستی و حِرََف سنتی وابسته و جانبی آن منسوخ و یا در شُُرف نابودی و فراموشی هستند، گسست بین هنرهای-سنتی و زندگی مردم و انقطاع تاریخی برخی از صنایع و هنرهای ایرانی طی یکصدسال اخیر موجب فراموشی و بیتوجهی نسبت به صنایعدستی ایرانشده و بسیاری از این رشتهها از گردونهی جامعه حذف یا در آستانهی اضمحلال قرار گرفتهاند، عدم هماهنگی و نقش کاربردی هنرهای بومی همزمان با رشد و توسعهی اقتصادی باعث شده که بسیاری از رشتههای متنوع هنرهای بومی که، جنبهی کاربردی، تولیدی و مهارتی دارند، چون با پیشرفت روز هماهنگ نیستند، دچار اضمحلال شوند» )احمدامیرآقایی، 1:353 23(.

«از این منظر توجه به هنرهایبومی و کاربردی ازابعاد مختلف حائز اهمیت و ضرورت است، این اهمیت از دو بُُعد قابل توجهاست،

“میراثفرهنگی” و “اقتصادی”.  هنرهایبومی و کاربردی به عنوان بخشی از هویت ملی و حوزهیفرهنگی و تمدنی ، در ایران و جهان همواره مورد ستایش و تکریم بودهاند، علاوه بر بُُعدفرهنگی و مواریث هنری ، توجه به جنبهی کاربردی و “اقتصادی” این هنرها نیز از اهمیت و ضرورت دوچندانی برخوردار است، معیاری که در جهان امروز و در حوزهی هنرهایسنتی و صنایعدستی میتواند یکی از شاخصهای حیاتی برای ماندگاری این نوع از هنرها به شمار میرود، که البته این مهم خود وابسته و متأثر از پارامترهایی همچون تغییرکاربری و هماهنگشدن با نیاز و سلیقهی مخاطبان و بازار ، ایجاد خلاقیت و نوآوری در عناصر مهمی چون زیباییشناسی و فنون و تکنیکهای ساخت این هنرها و آثار تولیدی حاصل از آنها است ،یکی از فرازهای تعیین شده در معادلات ارزیابی کشورها، مصنوعات و دستساختههای بومی ایشان است که ما از آنها به عنوان هنرهای سنتی، قومی و کاربردی یاد میکنیم، این هنرها خود حافظ فرهنگ، آیین و سنتهای بومی قومی و ملی کشورها است، از این باب، این هنر و صنعتدستی مانده است و باید بماند، چرا که علاوه بر رفع نیاز روحی و روانی و تأمین آرامش است» )هاتفیفارمد،35:13:(.

«در کسب درآمد تولیدکنندگان و رونق اقتصادی کشور سهم به سزایی دارد، یکی از جنبههای مهم در توجیه جنبههای مثبت هنرهایسنتی و صنایعدستی مربوط به اقتصاد و اثرات آن در مبارزه با انواع بیکاری است، امروزه به تجربه ثابت شدهاست که ایجاد امکانات رفاهی نظیر نظیر آب ، برق ، جاده و تسهیلات بهداشتی به تنهایی برای ماندن جمعیت در شهرها و روستاها کافی نیست بلکه عامل مهم و اساسی ایجاد شغل ودرآمد برای عشایر و روستائیان است، هنرهایسنتی و صنایعدستی با قابلیتها و خصوصیات ویژهی خود از جمله فرآوانی و دسترسی آسان به مواد اولیه ، عدم نیاز به سرمایهگذاری و امکان ایجاد و توسعهی آن در مناطق روستایی و نواحی و مناطق اسکان عشایر یا بازارچههای عشایری میتواند چنین نقشی را به نحو مطلوب ایفاکند، چنانکه در سالهای اخیر و درحال حاضر نیز در تعدادزیادی از روستاها و مناطق عشایری با پرداختن به هنرهای سنتی و صنایع دستی همچون قالی و قالیچه، گلیم و گبه، جاجیم و خورجین و انواع محصولات کاربردی و موردنیاز بازار و سفارشدهندگان به درآمد قابل توجهی دستیافتهاند و همین امر عامل مهمی در جلوگیری از مهاجرت ایشان به شهرها بودهاست» )همان83(.

5

«آمارها نشان میدهد قریب به ده میلیون نفر در ایران به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق صنایعدستی امرارمعاش میکنند،این آمار باردیگر نمایان میکند در فرآیند تولید صنایعدستی ، عوامل انسانی پیوسته نقش تعیینکننده دارد، به طوری که ارزش-افزوده شامل ارزش نیرویکار مصرف شده درتولید اینگونه کالاها در بسیاری از موارد 84 تا 54 درصد قیمت تمامشدهی کالا را به خود اختصاص میدهد، بنابراین یکی از ابزارهای ایجاد اشتغال مولد و کاهش بیکاری و مهاجرت بهشهرها ، توجه به صنایعدستی است» )گوهرشناسان،1431:44(. «تردیدی نیست که یکیاز اهرمهای پراهمیت در اشتغالزایی نواحی روستایی و عشایری، هنرهایبومی، قومی و صنایعدستی خواهدبود، از این لحاظ که انتقال تکنولوژی و ابزارآلات صنعتی از یک سو و تشویق به سرمایه-گذاری در صنایع در بین اقوام در مناطق روستایی و عشایری در کوتاه مدت جوابگو نخواهدبود» )همان.(

«لذا با نظر به ضرورتهای هر عصر و انطباق هنرها با این ضرورتها باید گفت هر زمان و هر قرنی ضرورتهای خور را دارد، در عصر فنآوری و تکنولوژی، طبیعتاتاً هنرهای بومی و سنتی، به اشکال اولیه نمیتوانند ادامه پیداکنند، بنابراین یکی از راههای ادامه این هنرها این است که هنرمندان و یا متولیان هنر شکل ارائهی آنها را متناسب با زمان و تحولات فکری زمان تغییر بدهند، ولی این تغییر در خیلی از هنرهای ما بهوجود نیامده و متأسفانه آنجایی هم که تغییر بهوجود آمده چون پشتوانهی فکری نداشته ،منفی بودهاست» )همان283(. «لذا برای حفظ و صیانت، احیا و باز زندهسازی، آموزش و معرفی هنرهای بومی، سنتی و کاربردی کشور، یک عزم و چشمانداز جدی، آسیبشناسی و بازبینی مجدد و یک خیزش بنیادی و همهجانبه در امر خلاقیت، آفرینش و نوآوری در حوزهی زیباییشناسی و فنشناسی هنرهایبومی، سنتی و کاربردی جهت ماندگاری این هنرها از سوی متولیان )سازمان میراثفرهنگی – معاونت هنرهایسنتی و صنایعدستی، مرکزملیفرش، فرهنگستانهنر، وزارت فرهنگوارشاداسلامی( و دوستداران و کسانیکه دراین حوزه و با نگاه اقتصادی فعالیت دارند، میطلبد» )همان.(

 

خلاقیت و نوآوری در هنرهایبومی و کاربردی

«هنگامی که زمانه دگرگون شود، انسان نیز در بستر دگرگونی قرارخواهدگرفت و تحول انجام خواهدگرفت. اندیشهها شکوفا شده و گسترش یافته و بهدنبال آن فرهنگ بشری غنیتر میشود، تغییر و تحول از صفات بارز انسانی یعنی تنوعطلبی و نوخواهی است زیرا زندگانی یکنواخت و بدون تحول خستهکننده و افسردگیزاست به همین دلیل است که روحیههای سالم و اندیشمند پیوسته فضای زندگی خودرا آذین، دگرگون و دگرسان میکنند، ازطرفی بهکرّّات میبینیم که زندگانی امروزین جهان، درهمهی شئون آن از اقتصاد گرفته تا صنعت و هنر، پیوسته تغییر میکند و این تغییرات هستند که زندگی را تحملپذیر ساخته و انسان را از بسیاری از پرسشهای آزاردهنده غافل میکنند» )آیتاللهی،45:831(. «از پی این روند، شیوههای زیستن و اندیشیدن یک جامعه و یک ملت نیز تغییر کرده و بارورتر میشود، بنابراین نیازها و خواستههای انسان نیز دچار تغییر شده و از کموکیف داشتههای گذشتهی خویش دور میشود، آغازگر این تغییر و تداوم آن ، فکرواندیشه است، بایدگفت که انسان تنها به کمک اندیشه میتواند متحول شود و زندگی را سرشار از ابداعات و ابتکارات خلاق نماید، همین اندیشه است که مادر همهی ابداعات، ابتکارها و آفرینشهای انسانی است، همین اندیشه است که میان غمواندوه، شادی و سرور، خیروشر، زیبا و نازیبا و غیره، تفاوت قائل میشود و راه درست رستگاری را پیش روی انسان میگذارد» )همان83(. «فکرت و اندیشه آغازگر تحول و تداوم بخش آن است، این تحول به دوگونه ایجاد میشود، یا آفرینش ]خلاقیت[ دوباره است و یا دگردیسی در آفرینشهای موجود و به عبارت دیگر، نوآوری و ایجاد تنوع درآنچه بودهاست)به شیوههای حذف، اغراق، تعدیل و(…، خلاقیت یا آفرینش با امر نوآوری یا ابتکار متفاوت است، خلاقیت ونوآوری در حین تفاوت با هم مرتبطاند و به اشتباه اغلب بهجای یکدیگر بهکار رفتهاند، خلاقیت ایجاد ایده و یا مفهومی جدید ازطریق بهکارگیری توانایی ذهنی است، همچنین علتوسبب نوآوری است و بدون آن نوآوری صورت نمیگیرد، درعین حال نوآوری

4

بهکارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است که میتواند محصولی جدید، خدمت جدید یا راهحل جدید انجام کارها باشد، علاوهبراین تغییر، ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت دارد، اما نوآوری اتخاذ ایدههایی است که برای سازمان جدید است، بنابراینتمام نوآوریها بازتابکننده تغییراند، اما تمام تغییرها نوآوری نیستند» )میرقیداری،9431:85(. «آفرینش ایجاد وضعیتی است کهاز پیش وجودنداشتهاست، به عبارت دیگر، آفرینش هست کردن از نیست میباشد، درآفرینش، اندیشه میتواند بههرسو جولان نماید و به هرگونهوگونگی دست یابد و دنیاهای تازه بیافریند، اما نوآوری یا ابداع تغییروتحولی در وضع موجود برای ایجاد وضعیتبهتر و فراتراست، حرکتی که برای تازهکردن و تغییراتی در یک محصول اتفاق میافتد، ابداع در تداوم بهبود و دگردیسی طرحها ونقشهای موجود و تکامل آنهاست و قلمرو آن چندان فراخ و گسترده نیست. لیکن آفرینش فراتر از ابداع است. اما ابتکار در هردو مورد کارسازاست، در واقع چگونه وضع موجود را به وضعیتی بهتر و فراتر دگردیسکردن و یا چگونه از نیست هست نمودن، نیازمند ابتکاراست» )همان(. «با این توصیف و درجهانی که همهی عناصر و پدیدههای آن پیوسته درحال تحول است، هنرهایسنتی، بومی و کاربردی همچون دستبافتهها )قالی،گلیم،گبه(…، نمد و محصولات نمدی و… که سهم قابل توجهی در اقتصاد بومی)قومیوملی( دارند نیز، از منظر میراثفرهنگی، هنری، تاریخی، هویتی و همچنین جنبهی اقتصاد و درآمدزایی، نیازمند، بقاء، حفاظت، تداوم و حمایت درامر تولید هستند، چهاینکه این ضرورت و اهمیت و سلامت در سطحی بالاتر، نیازمند ابتکار، خلاقیت )آفرینش( و نوآوری)ابداع( در همهی ابعاد و زمینههای فرآیند تولیدِ محصولات هنرهایسنتی و صنایعدستی اعم از موادومصالح، طرح و نقش، فنونبافت، رنگرزی و… میباشد» )همان983(.

«با این توصیف و درجهانی که همهی عناصر و پدیدههای آن پیوسته درحال تحول است، هنرهایبومی و کاربردی همچون دستبافتهها نظیر قالی،گلیم،گبه، نمد و غیره، که سهم قابل توجهی در اقتصاد بومی)قومیوملی( دارند نیز، از منظر میراثفرهنگی ،هنری، تاریخی، هویتی و همچنین جنبهی اقتصاد و درآمدزایی، نیازمند، بقاء، حفاظت، تداوم و حمایت درامر تولید هستند، چهاینکه این ضرورت و اهمیت و سلامت در سطحی بالاتر، نیازمند خلاقیت و نوآوری در همهی ابعاد و زمینههای فرآیند تولیِدِ محصولات و صنایعدستی عشایری اعم از مواد و مصالح، طرح و نقش، فنونبافت، رنگرزی و غیره میباشد، خلاقیت در گلیمقشقایی با نام گِزََلیم، حریرنمد است» )ابراهیم زاده و هم کاران ،14131:41(.

 

 

)تصویر31 نمونهای از گزلیم(

 

 

 

 

 

14

«بافتههای کرباس نمونههایی از خلاقیت و نوآوری در بافتههای عشایری هستند که توسط استاد قشقاییفر، ابداع و تولیدشدهاست،نمونهای دیگر از نوآوری وابتکار در دستبافتههای ایرانی، تکهدوزی9 است، فنِکُُلاژ که در قالی ایرانی اتفاق افتادهاست. کُُلاژ قالیبه روایت بازاریان فرش، حدود  :الی9 سال پیش و ابتدا از ترکیه آغاز و سپس به ایران رسید» )همان.(

 

)تصویر39 نمونههایی از ُکُلاژ قالی(

 

 

«دستبافتههای عشایری بهویژه گبه اساساً محمل خلاقیت، نوآوری و شکوفایی ذهنی و هنری بافندهی عشایری قشقایی است، گبه از جمله مهمترین دستبافتههای عشایری است که ذوق و خلاقیت زنان و دختران را بهآسانی درترکیب نقشورنگ میتوان مشاهدهکرد» )همان(. «این خلاقیت بهصورت بداههبافی هم در طراحی و نقشپردازی و هم در انتخاب و چیدمان نخهای رنگی رخ میدهد، آزادی عمل بافنده در این بافته مطلق و بدون قیدوشرط است، علل مختلفی را درباره این اختیار تام و تمام، البته نسبت به قالیوقالیچه میتوان تصور و ذکرکرد، از آنجایی که عمدتاً بهقصد مصرف خانواده و فرش کردن خیمه و خانه و نه ارمغاندادن و فروختن به دیگران بافتهمیشود، به همین سبب بافنده دربافتن گبه مسؤلیت کمتر و دست بازتری دارد» )پرهام ،31:2439(.

«اینکه این آزادی عمل، به “نوع نگاه”،”طبقهبندی کاربرد” و “خصوصیت بافت”)درشتبافی( و “زمانبافت” این دستبافته برمیگردد، در مورد انتخاب نخهای رنگی برای بافت و رنگبندی زمینه گبه، هم به این صورت بود که باقیمانده و خرده رشتههایی که بافنده از زمان بافت قالیوقالیچه نگهداری کرده بود، استفاده میکرد، در واقع یکنوع بازیافت و صرفهجویی در مواد و رشتههای پشمی بازمانده از بافت قالی که در گذشته بافته شدهبود، بههرحال چیزی که درمورد گبه و شخصیت آن مهم است، ایناست که این دستبافته دارای خلاقیت وجودی و نهانی است، نقش و طرح موجود درگبه، نه از پیش که بهصورت آنی و لحظهای توسط اندیشه و ذهن خلاق بافندهی قشقایی صورت میپذیرد و نسل جدید گبهها نیز توسط همان بافندگان صورت میپذیرد» )افلاکی ،

.)5431:88

ابداع و نوآوری در بافتههای عشایری

«ابداع و نوآوری در طرح و نقش فرش آن است که طرح و یا نقشمایهای و تناسبی تهیه شود که نمونهی مشابهی پیش ازآن وجود نداشتهباشد، لازم به تأکید است که نوآوری، قابل ذکر و مؤثر آناست که در قلمرو طرح و رنگ فرش ایران، مسیری تازه ایجاد کند و با اینکه ریشه در بطن و قلمرو طرح و رنگ فرش ایران دارد، جایگاهی مشخص بهخود اختصاص دهد و شاخههایی بر دامن این قلمرو بگستراند، بهنحوی که خود زمینه بازنگری و الهام طرحهای دیگر شود» )پورمند و همکاران ،1431:54(.

 

11

«البته باید اشاره داشت که خلاقیت و نوآوری صرف و بهتنهایی نمیتواند راهگشا باشد، بلکه میبایست این عناصر در کنار سایرمؤلفهها حضور و رصد شوند، در واقع نوآوری، خلاقیت و ابداع، میبایست همراه با اصالت و برنامهریزی بازاریابی و شناخت سلایقو نیازهای بازار و گروه هدف، در فواصل زمانی مختلف، باشد، بافتهها بهویژه فرش نمیتواند همچون سایر پدیدهها و کالاها، مستقلاز عناصری همچون سلیقه مصرفکننده، نیازبازار، رقابت، تبلیقات تجاری و الگوهای مصنوعی، ایجادشده و بهسرعت تغییر یابنده-باشد، بنابراین خلاقیت و نوآوری در رنگ، طرح و نقش و فنونبافت در فرش و کالبد سایر بافتهها که ظرفیت بسیار بالایی برایتغییر و ارتقاء و همآهنگی با بازار و نیاز مخاطب دارند، با حفظ اصالت و هویت، ضروری مینماید، چرا که فرار از سنت در جوامعامروزی و جهانیشدن از سویی دیگر، موجب تمایل افراد به فرار به فرار از جوامع سنتی و ازبین رفتن بسیاری از ]هنرهایسنتی[ و صنایعدستی از جمله فرش شدهاست، بنابراین درمقابل تغییرات فرهنگی صورت گرفته، باید این مسأله را جدی گرفت و تدبیری تازه اندیشید» )همان13:(.

 

)تصویر83 بافندگی زنان عشایر(

 

 

آثار و ارزشهای کارآفرینی در جامعه 

«فرد کارآفرین با عمل خود سه ارزش را خلق میکند،1. خلق ارزش اقتصادی)ثروت(، کارآفرین با کار و تلاش و تولید خود، به خلق، تولید و توزیع ثروت در جامعه کمک مینماید و بهنوعی جامعه را به اندازه و توان خویش بهسوی رفاه اقتصادی سوق و رهنمون میکند، 2. خلق ارزش اجتماعی، کارآفرین با کار خود ازیک سو به تقاضاهای افراد اجتماع پاسخ میدهد و از دیگر سو با خلق ثروت، رفاه و آسایش را به جامعه ارزانی میدارد و این خود ناشی از حس احترام و ارزش برای دیگران میباشد، یک کارآفرین موفق بهخاطر کمکهایی که به جامعه میکند از جمله ایجاد اشتغالزایی و تولید کالاها و خدمات و از اعتباری که بهدست میآورد ،لذت میبرد، اگر نتوان گفت که انگیزهی اولیهی کارآفرینی پاسخ به نیازهای اجتماعی است اما تداوم کارآفرینی وابسته به این امر میباشد، :. خلق معنای وجودی است، بدین معنا که زندگی وقتی ارزشمند است که بتوان برای آن معنایی پیدا کرد. برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه وجود دارد. یکی از این راهها عبارت است از خلق چیزی در جهان که کارآفرینی این فرآیند را فرآهم میکند، تقریباً در همهی تعاریف کارآفرینی این توافق وجود دارد که در مورد رفتاری بحث میکنیم که پیشگام است، سازوکارهای اجتماعی و اقتصادی را برای تبدیل منابع و موقعیتها به وضعیت عملی، سازماندهی یا سازماندهی مجدد میکند و این که با مخاطره و شکست همراه است، مهمترین آثار و نتایج کارآفرینی در جامعه عبارتاند از 3 عامل اشتغالزائی، انتقال فناوری، نوآوری

12

و روان کننده تغییر، تحول و تجدید حیات ملی و محلی، ترغیب و تشویق سرمایهگذار، کاهش نظامکاغذبازی اداری، تعادل دراقتصاد پویا، شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید، ساماندهی منابع و استفادهی اثربخش از آنها، تشویق و تحرک حس رقابت،یکپارچگی و ارتباط بازارها، رفع شکافها و تنگناهای بازار و اجتماع بهعنوان یکی از عوامل تولید نظیر زمین، سرمایه، انسان و…»)صابر ،8231:53(.

کارآفرینی در حوزهی هنر

«حوزهی گستردهی هنر و انواع گرایشهای هنری و حِِرفههایی که در میدان هنر تعریف میشوند، از ظرفیت و پتانسیل بالای اقتصادی و درآمدزایی برخورداراست و نظرات محققان و صاحبنظران هنر مؤید این مطلب است. لذا با پذیرش این نکته، میتوان در انواع مختلف گرایشها و پیشههای هنری بهویژه هنرهایسنتی و صنایعدستی که از ظرفیتهای وجودی و نهفتهی بالایی برخوردار است، سرمایهگذاری، کارآفرینی و اشتغالزایی کرد، برخورداراست، با عنایت به اینکه هنرهایبومی و صنایعدستی نیاز به سرمایهگذاری اندک داشته و غالب رسالت آن، جنبهی کاربردی و برطرف کردن نیازهای جامعه و پاسخ به دغدغههای مخاطبان این حوزه است» )احمدپور دریانی ،2331:54(.

ضرورت ایجاد کارآفرینی

«با نگاهی به روند رشد وتوسعه جهانی در مییابیم که با افزایش و گسترش فناوریهای پیشرفته، نقش و جایگاه کارآفرینی به طور فزایندهای بیشتر میشود به بیان دیگر ارتباط مستقیمی بین پیشرفت فناوری و ضرورت پرداختن به کارآفرینی و آموزش کارآفرینان وجود دارد، اکنون در عرصهی جهانی افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان، منشاء تحولات بزرگی در زمینههای صنعتی، تولیدی و خدماتی شدهاند و از آنان نیز به عنوان قهرمانان ملی یاد میشود، روند توسعه اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، بیانگر این واقعیت است که اقتصاد تحت تأثیر کارآفرینی است، بهگونهای که کارآفرینان سرمایهی کشورها را کشف و ازآنها بهرهبرداری میکنند و ازاین طریق در توسعه کشورها نقش محوری دارند، شواهد نشان میدهد که علت توسعه کشورهایی نظیر آمریکا، آلمان و ژاپن که ازنظر صنعتی توسعهیافتهاند، کارآفرینی است، کارآفرینی هماکنون بهعنوان یک حرفه ظهور کرده و مانند دیگر حرفهها باید توسعه یابد»)1:Robbins,1932,p(. «از این رهگذر با آشکارشدن نقش و تأثیر کارآفرینی بر روند اشتغالزایی و رشد و توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشورهای توسعهیافته، برنامههای توسعه کارآفرینی در کشورهای مختلف جهان مورد توجه سیاست-گذاران و اندیشمندان قرارگرفتهاست، ترکیب جمعیتی جوان کشور و ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی، لزوم رهایی اقتصاد کشور از وابستگی به موادخام و بهویژه نفت و عوامل دیگر موجب اهمیت یافتن امر توسعه کارآفرینی درکشور گردیدهاست» )احمدپور،431:58(. «جایگاه، ضرورت و اهمیت کارآفرینی بهحدی است که برخی از صاحبنظران ،عصر حاضر را، عصر کارآفرینانه نامگذاری کردهاند، ازنظر ایشان، کارآفرینان انقلابی را هدایت میکنند که منجر به تحول و نوسازی اقتصاد در پهنهی جهانی شدهاست» )همان.(

کارآفرینی در بافتههای عشایری

«هرچند که شغل اصلی خانوارهای عشایری دامداری مبتنی بر مراتع میباشد، لیکن پرداختن به صنایعدستی به لحاظ تکیه بر عوامل تولید محلی، دانشبومی، درآمدزایی و افزایش سطح رفاه و کمک به معیشت خانوارها دارای اهمیت بودهاست، با اینکه امروزه جمعیت عشایر کشور به کمتر از 2 درصد رسیدهاست، اما همین جمعیت اندک سهم قابل ملاحظهای در تولیدات مربوط به دام و نیز صنایعدستی که همان بافتهها میباشد، برعهدهدارد، صنایعدستیعشایر هرچند درگذشته در کنار دامداری و کشاورزی

:1

بهعنوان پرکننده ایام فراغت و پاسخ به ذوق هنری و مصرف خانوار مطرح بوده، اما امروزه و با توجه به کم رنگ شدن حضوردامداری در زندگی عشایر بهخاطر گرایش بهسمت اسکان و فراهمشدن اوقات فراغت بیشتر، یک ضرورت اقتصادی محسوبمیگردد» )کوهستانی، 88:3 1:5:(. «بدیهی است بهواسطهی اسکان، بخش قابلتوجهی از جمعیت کوچنده، مسائل جدید وتحولاتی نیز بهوجود خواهدآمد، با شرایط فعلی زندگی عشایر که بهواسطهی اسکان بهوجود آمده، اکنون و درآینده، قطعًاً نحوهی زندگی، ساختار اجتماعی حاکم و ارتباط عشایر با جامعهی روستایی و شهری و نیازهای ایشان نیز، متحول میشود. در نتیجهی اسکان، این امکان فراهم خواهدشد که با استفاده از مواد اولیهی محلی و منطقهای، تولید صنایعدستی رونق یابد که البته این خود نیاز به امکانات و بسته به شرایط و توجه مسؤلین و متولیان امر میباشد، با اسکان عشایر و تجمع مردم دریک محل خاص، امکان ارائه خدمات آموزشی و ترویجی درابعاد مختلف و نیز صنایعدستی، حالت بالندهتری به خود میگیرد، اصولاً مواردی نظیر بومی بودن صنایعدستی، سابقه طولانی تولید، وجود طرحها و نقشههای متنوع، برخورداری از مواد اولیهی مرغوب و نیروی انسانی مرغوب و ارزان و باتجربه، زمینهی شکوفایی این هنربومی را درشرایط بعد از اسکان فراهم میسازد» )همان383:(.

«لذا درنتیجهی اسکان عشایر و توجه جدی به توسعه و تقویت بافتههای عشایری، میتوان این هنر – صنعت را به عنوان یک زمینهی مهم اشتغال و افزایش درآمد خانوارها در نظر گرفت، دراین صورت دیگر تولید بافتهها یک فعالیت جنبی یا هنری صرف نخواهدبود، با عنایت به سهم قابل توجه دستبافتهها در اشتغال و درآمد خانوارها، وجود مواد اولیه و طرحهای متنوع، امکان توسعهی آن به عنوان یک شغل اصلی بهویژه در شرایط اسکان، گسترش فعالیتهای جانبی، بهرهبرداری مناسب از منابع حاصل از تلفیق زراعت و دامداری و شناخت استعدادهای بالقوهی مناطق عشایری ،اهمیت و ضرورت پرداختن به یک مطالعهی علمی دربارهی ابعاد مختلف این صنعت، بیش از پیش نمایان میشود، امروزه اقتصادی نگریستن و عمل کردن به فرآیند تولید دستبافتههای عشایری با درنظر گرفتن عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضا و بهطور کلی بازار آن، یک ضرورت تلقی میشود» )همان3 48:(. «درمیان بافتههای عشایری که از آن به صنایعدستی یاد میشود، بهمنظور برآوردن نیازهای داخلی و تهیهی وسایل زندگی، در کنار فعالیت اصلی یعنی دامداری بهوجود آمدهاست، لذا برای عشایر بهخصوص در گذشته، عمدتاً جنبهی خود مصرفی داشتهاست، اما امروزه با طی کردن مرحلهی تکامل و با گسترش مناسبات پولی، کالایی و دادوستد، بهبازار راه یافته و به منبع مهم درآمد و اشتغال برای عشایر تبدیل شدهاست، دراین رهگذر برخی از صنایعدستی عشایر که توان رقابت با کالاها و تولیدات مشابه شهری نداشته یا کاربرد خود را از دست داده و یا در اثر تکرار در بُُعد زیباییشناسی با عدم استقبال بازار و مخاطبان روبهرو شدهاست، دچار زوال و رو به نابودی گذاشتهاست، برخی نیز به دلیل استقبال شایان توجه که منبعث از اصالت و ارزشهای درونی این بافتهها است، رونق چشمگیری پیداکرده و فعالیتی مناسب جهت کسب درآمد، ایجاد و توسعهی اشتغال شدهاست و از آن میان میتوان به قالی ،قالیچه، گبه و گلیم اشاره کرد، از جمله عوامل مؤثر بر تقاضای بافتههای عشایری میتوان به رنگ، طرح، بافت، ابعاد قیمت، سلیقهی بازار، کیفیت کالاهای رقیب و مکمل، سلایق سفارشدهندگان، خریداران و مصرفکنندگان میباشد» )همان253:(.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

19

بحث و نتیجهگیری

از منظر فرهنگی، ارزشها و هویت ملی و هنری حفاظت از هنرهای بومی در جهان امروز و فرهنگ جهانی، به عنوان بخشی از میراثفرهنگی یک ضرورت است. از طرفی در دو دههی اخیر و به ویژه از سالهای متأخر بحث اقتصاد و درآمدزایی در هنر به ویژه در هنرهایبومی ،سنتی و صنایعدستی در ایران به یکی از مهمترین مباحث و دغدغههای مدیران و متولیان هنر )هنرهایسنتی و صنایعدستی( تبدیل شدهاست و اینکه چگونه بسترهای لازم جهت رشداقتصادی و درآمدزایی در هنر فراهم شود، یک امر مهم و ضرورتی قابل تأمل تبدیل شدهاست. درواقع حفظ حقیقی هنرهایسنتی مستلزم بهکارگیری ابزارهایی است که ضمن دارابودن قابلیت بیان ارزشها، ظرایف و ویژگیهای راستین صنایعدستی، از کارایی لازم در برآوردن اهداف بلندمدت همچون رسیدن به درآمدزایی و اقتادی پویا و ارزآوری در سطح ملی برخوردار باشد. این کارایی همان توجه و نگاه جدی به خلاقیت و نوآوری در تولید محصولات هنرهای کاربردی و صنایعدستی است. بافتههای عشایری ایران بهعنوان بخشی از هنرهای بومی، قومی و کاربردی یکی از مهمترین بسترها در رسیدن به یک اقتصاد پویا، کارآمد و از ظرفیتهای مهم در ایجاد توسعهی پایدار است. متأسفانه تا به امروز هیچ قدمی و تلاشی در جهت توجه به ابعاد هنرهایکاربردی، بومی و قومی و خاصه بافتههای عشایری انجام نگرفتهاست .چه اینکه این نوع از هنرها بخشی از هویت ملی و قومی است و در بخش هنرهایسنتی و صنایعدستی، شاکلهی میراثفرهنگی کشور را تشکیل میدهد .حفظ هویت و میراثفرهنگی در همهی ابعاد یک وظیفه و رسالتی ضروری است .ضمن اینکه این بخش از میراثفرهنگی نقش مهمی در اقتصاد و توسعهی کشور دارد. آمارهای گمرک کشور در حوزهی صادرات فرش)بهعنوان مهمترین و عمدهترین محصول صادراتی غیرنفتی( گواه این مطلب است .

ازاینرهگذر حفاظت ،صیانت و احیاء بافتههای کاربردی عشایری بهعنوان بخشی از هنرهایبومی، قومی و کاربردی و نگاه تجاری و اقتصادی و فعال کردن این هنرها ازمنظر اقتصادی نیازمند توجه جدی و اهتمام همیشگی به عنصر خلاقیت و نوآوری در این هنرها و خاصه و بهطور ویژه بافتههای عشایری است. این فرآیند چند سالی است که در بافتههای عشایری بهویژه گبههای عشایری به وفور دیده شدهاست. تولیدکنندگانی که با خلاقیت و نوآوری در گبههای قدیمی و تولید گبههای نوین و امروزی متناسب با نیاز بازار و مصرفکننده سهم قابلتوجهی هم در صیانت از هویتقومی و اقتصاد صنایعدستی و هنرهایسنتی عشایری دارد. این فرآیند میتواند با برنامهریزی بنیادین، سرمایهگذاری و فعالکردن بخش خصوصی و مهمتر باور و اهتمام به ایجاد خلاقیت و نوآوری در سایر بافتههای عشایری نیز اتفاق بیفتد.

 

 

 

 

 

 

 

18

منابع  کتب

  1. ابراهیمزاده، فرزام، مهتاب مبینی، بررسی نقوش گبههای ایرانی، کتاب ماههنر، تهران، خانه کتاب وزارت فرهنگ، 1:41
  2. احمدپور دریانی، محمود،کارآفرینی: تعاریف، نظریات،الگوها، تهران، نشر پردیس، 158:

:. اصغرزاده، یکتا، فرش ایران، تهران، انتشارات کانون زبان ایران، 1:58

  1. 9. پرهام، سیروس، سیاوش آزادی، دستبافتههای عشایری فارس، تهران، انتشارات امیرکبیر،1:39
  2. 8. صابر،فیروزه ،راههای توسعه کارآفرینی در ایران، تهران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان،1:51
  3. 3. کلمن، جیمز ،بنیادهای نظریه اجتماعی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی،1:88
  4. 8. کوهستانی، حسین، قادر دشتی ،تحلیل اقتصادی اجتماعی تولید و بازار ورنی درمناطق عشایری ارسباران- با تأکید بر شرایط اسکان، مجموعه مقالات همایش عشایر، سازمان امورعشایر،1:5:
  5. 5. گامبریج، ارنست، تاریخ هنر، ترجمهی علی رامین، تهران، نشر نی،1:58
  6. 4. گوهرشناسان، مهشید، اهمیت صنایعدستی درایران )ستون فرهنگایران(، ویژهنامه صنایعدستی ، نشر آساره،1:44
  7. 14. مجیدی، مژگان ،رّدّّپای محیطاطراف در دستبافتههای عشایر شاهسون و بختیاری، همایش ملی هنر، فرهنگ، تاریخ و تولید فرش دستبافت ایران و جهان، دانشگاه آزاداسلامی واحد نجفآباد،1:44

 

  1. Robbins, Lionel (1932). An Essay on the Nature and Significance of Economic Science, p:15.

London: Macmillan. Links for 1932 HTML and 2nd ed. , 1935 facsimile

 

مقاله

  1. احمدامیرآقایی، مهرداد ،هنرهرگز منسوخ نمیشود، مجله پژوهشی دستها و نقشها ، 1:53، شماره1
  2. آشوری، محمدتقی، نفیسه گریوانی ،شیوه های تولید در فرش بافی قشقایی، فصلنامه گلجام ،1:53، شماره3و8 1923-128

:. افلاکی، علی،گبه، ستایش طبیعت، مجله دستها و نقشها ،1:88، شماره 9

  1. 9. آیتاللهی، حبیبالله ،درباب خلاقیت و نوآوری، فصلنامه علمیپژوهشی گلجام، انجمن علمی فرش ایران ،1:54، شماره13
  2. 8. ایمانی خوشخو، محمدحسین ،اقتصاد هنر و فعالیت های هنری و نقش آنها در توصعه فعالیتهای هنری، نشر علوم اجتماعی ،1:55 شماره 153 32-51
  3. 3. پورمند، حسنعلی، محمدجواد مهدوینژاد، الهه ایمانی ،نقش طرحهای جدید در توسعه و گسترش فرش دستبافت، فصلنامه علمی پژوهشی گلجام ،1:54، شماره 18 3 23-11
  4. 8. خزایی، محمد، طراحی صنعتی 3 حلول زیبایی دربطن زندگی ، کتاب ماه هنر ، 1:53، شماره 119 – 11:
  5. 5. رجبی، محمدعلی ،بیش ازفن معرفت هنری را فراموش کردهایم، دوماهنامهی آینهخیال ، 1:53، شماره1
  6. 4. میرقیداری، مجتبی، ماهیت خلاقیت، فصلنامه علمی پژوهشی هنرنامه، دانشگاههنرتهران ،1:85، شمارهی:
  7. 14. هاتفیفارمد، حسین، غربت صنایعدستی و دستها و نقشهای ایرانزمین، نشریه تخصصی دستها و نقشها،1:53، شماره1

 

13

فهرست تصاویر

تصویر31 نمونهای از گزلیم.   www.mehrnews.com    تصویر32 نمونهای از حریرنمد.   www.mehrnews.com    تصویر:3 نمونههایی از کُُلاژ قالی.   www.isna.ir تصویر39 نمونههایی از کُُلاژ قالی.   www.isna.ir تصویر83 بافندگی زنان عشایر.   www.beytoote.com

 

پینوشت

                                                        

  1. و چه بسا بسیاری از این انتزاعیگریها و پالودگیهای فرمی، نخست ریشه در محدودیتهای تکنیکی و ابزاری دارد.
  2. این صفت از سوی نویسندهی دستبافتههای عشایری و روستایی فارس، محقق، مترجم و کارشناس دستبافتههای ایرانی، دکتر سیروس پرهام در سال

1:52 در سخنرانی خویش در سازمان میراثفرهنگی در مورد قالی دستبافت ایرانی و بهویژه قالیهای عشایری بهکار بردهشد .

:. در نظام بافندگی سه مکتب بافندگی عشایری، روستائی و شهری وجوددارد.

pach work . 4

18

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *